قِلـــــــــــــقِلـــــــــک مدیریت: مسلم قبیتی
| ||
|
آقا صبح رفته بودم پول تلفنو برق رو پرداخت کنم ****************** یکی از دوستام تعریف می کرد: وقتی از مدرسه میومدم خونه با نون یه قیف درست می کردم توشو پرماست می کردم می خوردم.آقا یه روز اومدم خونه هیشکی نبود تا قیفه رو درست کردم ماست ریختم زنگ خونه رو زدن رفتم دیدم حاج آقای محله س! یواشکی قیفو گذاشتم تو جیب شلوارم اینم هی وایساد حرف زد هی حرف زد! آقا این قطرات ماست مثه شکنجه زندان ابوغریب روی پای من سر می خوردن و می رفتن پایین. هیچی دیگه وقتی رفت دیدم از پاچه شلوارم ماست زده بیرون. اینا همش یه طرف سرکوفتای مامانم یه طرف! مونده بودم چیجور توجیه کنم این شاهکارو... ********************** ابتدايي كه بودم ، 25 صدم كه كم مي شدم ، سيل اشك بود كه جاري مي شد. حالا معلم پنجم ابتدايي اومد در گوشي تو كلاس بهم گفت امتحان ترمتو 15 شدي. آقا من تا آخر كلاس و گريه كردم و معلمه درس مي داد. آخرش اومد گفت : شوخي كردم ، وقتي گريه مي كني دماغت قرمز مي شه خوشم مياد !!!!!!!!!! فرستنده : صهبآ
************************
اقا امروز با خواهر و خواهرزاده هام رفتیم بازار. توی یه مغازه لباس فروشی بودیم پر از مشتری یهو فروشندهه توجش جلب شده به دوقلو هامون برگشت بهم گفت اینا دوقلو هستن .گفتم بعله.دوباره نگاه کرد برگشت گفت اینا واقعا دوقلو هستن. گفتم بعله عاغا دوقلو هستن.باز نگاهشون کرد دوباره پرسید نه واقعا اینا که شبیه همن دوقلو هستن.میگم اقا یعنی چی هستن دیگه. فرستنده : TaRaNnOm
******************** جلسه ی اول این ترم، استاد برنامه سازیمون داشت درباره ی بچه ها ازشون سوال میکرد (برا آشنایی) که مثلا ترم چندمی؟ بچه کجایی؟ چه رشته ای میخونی؟ و از این حرفا. بعد اومد از من یه چندتا سوال پرسید. بعد گفت شما کجا میشینین؟ منم گفتم رو مبل، رو فرش، رو صندلی! هر جا که راحت باشم! فرستنده : Mehdi_72
******************* یه بار تو دانشگاه استاد فیزیکمون داشت درس میداد که رسید به دوتا معادله که جواباشون یکی بود.گفت ببینید بچه ها، با اینکه شکل این دوتا معادله فرق میکنه ولی جواباشون یکیه. مثل اینه که مثلا شما بگین 6 منهای 2 و 12 منهای 8. با اینکه عددا فرق میکنه ولی جوابا یکیه. (بعدش رفت یه مثال دیگه بزنه) یا مثلا 8 منهای 4 که میشه 4 و 8 منهای 2 که میشه 6!!!!! فرستنده : Mehdi_72
***********************
کلاس اول بودم تو کتاب فارسی اون زمان یه درس داشتیم اسمش انار بود!دهه 60 و 70میدونن چی میگم! فرستنده : امیر21
نظرات شما عزیزان: |
|
[قالب وبلاگ : سيب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |